دیدار از آبشارزیبای خور 

 بنا بر برنامه  ریزی کانون ،   این سفر  کوتاه  در دو رده  گلگشت و کوهنوردی در روز هشتم اسپندماه 1393 خورشیدی با همراهی گروهی 45 نفره  به اجرا درآمد .و سپس ، با سپاس از همه همپایان و همراهان و همدلان مهربان و مسوول که در این سفر همگام با آنان بجای دو چشم ؛ با مجموعه ای از چشمان زیبابین به  دیدار نازآفریده های طبیعت  شتافتیم .

در ساعت 6:20 بامداد از پایگاه آغازین  در  تهران میدان آزادی به همراه 21 نفر از دوستان به سوی  پایگاه  دوم در کرج حرکت و در آنجا  با پیوند به  دوستان کرجی  و در مجموع با 42 نفر در ساعت 7 بامداد  از جاده  چالوس  بهره برده و با ورود به جاده  فرعی  خوزنکلا  و  گذر از روستاهای ارنگه و سیجان  و دل  به  راه  پر پیچ و تاب  سپردن و از دلواپسی های خود نپرسیدن ،  با همراهی رانندگی خوب و امن آقای  سوری راننده  همیشه همراه گروه در ساعت8:15  به پیست اسکی  خور رسیدیم .

نمای از پیست اسکی خور

در طول مسیر و بعداز خوش وبش دوستان ضمن خوش آمدگویی به همنوردان توسط خانم قربانی وآقای ایرانپور چگونگی اجرای برنامه تشریح گردید وسپس آقای غلامی برنامه کوهنوردی صعود به قله پهنه سار را وچگونگی اجرای زمانبندی آنرا اعلام کردند 

 خانم قربانی جزوه ای 4 صفحه ای در قطع آ4 در باره آبشار و روستای خور تهیه و بین اعضای گروه گلگشت توزیع نمودند.

مقصد سفر مان به روستای خور وبازدید از آبشار زیبای خور و صعود به قله پهنه سار بود

 روستای خور  در جاده چالوس با ارتفاع تقریبی 2400 متر (Google Earth) از سطح دریا در دامنه غربی قله پهنه سار (گندم چال) به ارتفاع 3400 متر واقع شده و از نقاط دیدنی استان البرز میباشد.  

برای اطلاعات بیشتر در مورد آبشار وروستای خور کلیک کنید

استقبال از برنامه خیلی خوب بود با اطلاع رسانی دوستان خوب مان  بخصوص آرمین عزیز وخانم شیری واکثر دوستان را وسوسه کرده بود که همراه مان باشند 

،برای همین تعدادی  از دوستان که به دلیل تماس دیرهنگام و پس از تکمیل  ظرفیت اتوبوس  اعلام همراهی کرده بودند با خودروی شخصی در محل پیست  به دیگران پیوستند.  گروه کوهنورد در اینجا  با یک  چشم  به  قله پهنه سار ،  درود  و  با چشم دگر به دوستان گلشت ،  به امید دیدار گفتند و شادان  و پرامید و مجهز به انواع پوشش گرم  و امن  ،  با سرپرستی  جناب  آقای غلامی به سوی  قله شتافتند.

 عکس یادگاری  گروه کوهنورد قبلا از حرکت به قله

گروه گلگشت نیز  پس از میل نمودن صبحانه در اتوبوس ( به دلیل سرمای بسیار بامدادی) در ساعت 9 بامداد ، به سوی آبشار خور حرکت  نمودند

 عکس یادگاری گروه گلگشت قبلا از حرکت به سمت آبشار

برای رسیدن به آبشار مسیر زیبای دو کیلومتری در انتظار ماست  مسیری در کنار جوی بتنی آب که ما را از میان درختان و باغ ها به دورنمای آبشار و بعد به زیر آبشار خواهد رساند.

حرکت گروه به سمت آبشار ساعت 9صبح

اما به دلیل امنیت نسبی وجهت  پیشگیری از آسیب دیدگی حاصل یخزدگی زمین به پیشنهاد راهنمای گروه (آقای موسوی)  جاده نسبتا عریض یخی وپرفی  که از پای کوه به سمت بالا میرود. را انتخاب کردیم 

آقای موسوی راهنمایی گروه همچون فرشته ای برای ایمنی گروه تلاش می کند

مسیر صلی کنار جوی بتنی کاملا یخ زده

مسیری عریض یخی وپرفی 

این جاده برای دسترسی به ایستگاه بالای تله کابین و پیست اسکی میباشد. و همچنین برای صعود به قله گندم چال از ضلع شمالی نیز میتوان از این مسیر استفاده کرد.

مسیری عریض یخی وپرفی 

 جاده بسیار زیبا ودل انگیز بو د حرکت روی برفهای سفید ودست نخورده مارا به سمت آبشار هدایت می کرد.

عبور از راه های برفی

اما کم کم عمق برف زیادتر ومسیر فرود به سمت آبشار سختتر می شد بطوریکه نفرات به سختی می توانستند ادامه مسیر بدهند

آقا موسوی کیمیا کوچولو ومادربزرگ 

ونتیجه بایاری دوستان با تجربه وکمک انها وپا کوبی برف ها گروه راه خودرا به سمت آبشار ادامه می داد

 همنوردان به کمک هم به مسیر ادامه می دهند

آقا محسن وآرمین 

بعد از فرود از دامنه کوه به مسیر اصلی باز می گردیم اشعه آفتاب تقریبا یخ ها را نرم کرده است

نمای از مسیر اصلی ،عبوری کنار جوی بتنی

جاده پاکوب روستا تا آبشار بسیار زیباست و پوشیده از درختان  گوناگون بخصوص درختان بید مشک میباشد  درختانی که  پیراهن سفید شان به کنار رفته وهنوز قبا سبز برتن شان نیست لخت وبی قبا در مقابل سرما خودنمایی میکنند وبه رهگذاران سلام می کنند

لانه پرندگان 

  لانه پرندگان  بر بالای درختان  هر رهگذری را به وجد می آورد. بازدید از این مسیر و آبشار  خاطره ای شیرین و بیاد ماندنی برای ما  بود.

درختان بید مشک

 مسیر چنان زیبا بود دوستان فقط می خواستند تماشا کنند آنها محو تماشایی تابلو هایی بودند که طبیعت برایمان رقم زده بود

 دو کوهنورد از دونسل آرمین دوش بدوش اقای شهریاری

عکاس تلاشگر گروه ذوق زده از این همه زیبایی

عمق برف موجود در منطقه میانگین50 سانت میشد که این میزان بسته به مکان حرکت کم و زیاد میشد.

دربعضی جا ها ارتفاع برف بقدری زیاد بود که عبور از آن مشکل بود

سرپرست برنامه دوش بدوش همه

مناظر زیبای طبیعت همچنان سد راه  ما برای رسیدن به آبشار است

کفش های میرزا نوروز

یک ساعت  45 دقیقه در جاده پاکوب پیاده روی کردیم.  بیشتر مسیر تا پای دره و نزدیک آبشار، بدون شیب و هموار اما برفی ویخی  میباشد.

در ساعت 10:15 دقیقه به آبشار زیبای خور می رسیم .

خورشید گرم ومهربان از پشت کوه برایمان سلام می کند ومارا به دامن آبشار فرامی خواند

نمای زیبای از مسیر ورودی  به آبشارخور

آبشار  خور به سان  فرشته ای زیبا دامن چین بر چین نهاده خود را  فروهشته  و  با آرامشی دل انگیز؛ از بازار شیفتگی  دلباختگان خود ،  دل میخرید و زیبایی میفروخت .وه....  که چه  خرید و فروش  شادیبخشی بود و چه بازار پر هیاهویی ، کسی را ندیدم که سر از پا بشناسد .

شادی ولذت در میان برف ها

ارتفاع قندیل های یخ این آبشار حدودا 40 متر می باشد که که از پهنای مناسبی نیز برخوردار است.ومحل مناسب برای یخنوردی می باشد

همه ما  این هفته برای دیدن لباس سپید زمین به خور دعوت شده بودیم 

قندیل های بلورین آبشار با هزاران  چشم الماسی از خورشید نورامید  به  امانت میگرفت و  آنرا با چشمک هایی ملوسانه   به  چشم دل  ما گلگشتیها  میسپرد و  هزاران آفرین به این همه امانت داری  که از خود نیز به آن مهربانی  میافزود.

 دوستان  محو تماشای آبشار شده اند.وخوشحالند که به چنین مهمانی امده اند

عده ای به سمت دیوار های یخی میروند

بلورهای یخی همچون دانه های مروارید

عده ای در حال عکس گرفتن هستند

آقای آزموده عکاس گروه شکار چی لحظه ها

و عده ای از دوستان  به زیر طاق سنگی قسمت شرقی آبشار رفتند. 

 طاق سنگی که مشرف به چشم انداز زیبای آبشار یخی می باشد، همچون یک پناهگاه امن از گزند باران وتیکه های یخ می باشد

پرچم کانون زیر طاق سنگی به اهتزاز در می آید

دوستان خوان پادشاهیمان را زیرطاق سنگی  پهن کردند .وآقای شهریاری همه رابرای خوردن چای داغ زیر طاق سنگی دعوت می کند 

خاله پروین  سفر می گستراند وهمه را برای صرف چای  و تنقلات مهمان می کند

اکثر دوستان وسیله با خود نیاورده بودند  اما جمع صمیمانه دوستان هر آنچه را در چتنه داشت به طبع اخلاص گذاشتند  

  خرما وگردو کتایون سرپرست  برنامه بعداز پیمودن مسیر سخت وبرفی در هوای سرد خوردن دارد

دلتان نخواسته باشد سفره ای سپید رنگ با چاشتهای الوان تهیه شده از نان و پنیر و کره و گوجه و خیار و ساندویچ و چای  براه شد پذیرایی خاله پروین با خرما ی کتایون در دامنه ی شیب دار کوه زیر طاق سنگی منظره ی وسوسه انگیزی داشت

 پذیرایی آقای آزموده در جمع صمیمانه یاران

چای داغ می چسبد حتی ایستاده یاران این فرصت را از دست نمی دهند

مهم نیست کجا باشی مهم آنست همیشه مهربان باشی 

چند نفری از یخنوردان تیم ملی نیز بر دیواره یخی مشغول کارگاه زدن و بهره بردن از زیبایی بلندای آبشار بودند

دیوار های یخی

 یخنوردان تیم ملی در حال تمرین

و یک زوج یخنورد نیز به محل  نشست گروه ما  در زیر سقف سنگی آمده  و ضمن شناساندن خود به گروه ، خطرات اینگونه مکانهای طبیعی و اصولی که بایستی توسط گردشگران برای  حفظ ایمنی خود و  دیگران در این جایها رعایت شود را بیان نمودند

 کلاس آموزشی  در کنار بلور های یخ

توضیحات قهرمان یخ نورد تیم ملی  درمورد خطرات یخ

و اینکه دیواره ای چنین بزرگ و سهمگین و زیبا در حین  استحکام ظاهری و سرسختی ،  چقدر میتواند نازکدل

وشکننده باشد که با  بسامد نوایی ناهمخوان با طبیعت ، با صدها تن یخ  نیزه ای ،  فرو ریزد. نوا هایی که در دل کوهسار، به هم  پیچیده و انرژی مخربی را به این بلورهای دست در دست هم داده و سر بر شانه هم نهاده  تحمیل نموده و خانه عشق و مهربانی  آنان را فرو میریزد.

دوستان به توضیحات آقای شهریاری در مورد ایمنی  وایستادن در زیر یخ گوش می دهند

این دوستان باز هم به ما یادآور شدند که ریزش سنگی کوچک و یا  برخورد گلوله ای کوچک از یخ ، از بلندای  اینگونه  مکانها  و فرود آن حتی  بر کلاه  ایمنی افراد ، انرژی ذخیره شده  مهیبی در خود دارد که میتواند موجب درهم شکستن استخوان گردن شود ، وای بر نازک تن نازپرورده ای که هیچگونه پوشش  ایمنی  ندارد.  یادم آمد که در سرمشق خوش نویسی  در دبستان  میخواندیم ......  ادب آداب  دارد .... بله ....  هر چیزی آداب خود را دارد و چه شایسته و بایسته است که پیش از هر کاری  آداب آنرا  بخوانیم و بدانیم  و به انجام رسانیم .

 اقا موسوی بساط ساخت آدم برفی را شروع می کند

دوستان سر از پا نشناخته ما نیز در ایجاد شادیهای مفید همانند  سرسره بازی  و ساخت آدم برفی و عکاسی  سهم خود را  ادا کردند

دوستان از این همه زیبایی به وجود آمده اند باران عکس گرفتن  اغاز می شود آبشار خور دامن گسترانده تا همه از زیبایی  های آن اشک شوق بریزند

 در هوای آفتابی و گرم و زمین برفی پایین دست شمالی آبشار، عده ای از اعضای گروه سرسره برفی بازی کردند 

 اما برف ها پوک وسبک است برای ساخت آدم برفی مناسب نیست آقا موسوی قول داده بود که حتما خانه برفی خواهد ساخت ویا آدم برفی وما به عشق همین به آبشار آمده بودیم بعلت تمرین یخ نوردان تیم ملی وامکان ریزش  تیکه های یخ ساخت خانه برفی منتفی شد وبرای ساخت آدم برفی هم مشکل برف بود 

اما اصرار آقا موسوی وکتایون برای ساخت آدم برفی به بار نشست وسرانجام یک آدم برفی خوشگل سراز برفها در آورد

کیمیا کوچولو در کنار آدم برفی

همه به صف شدند تا عکس یادگاری با کوتلو سفید برفی کتایون بیاندازند اوحالا نا مادری نداشت بلکه همه می خواستند برایش مادری کنند  یکی برایش کلاه آوردو دیگری عینک وشال گردن زیبا خاله اورا دیگر از خودمان کرده بود 

 جشنواره ای ساخت آدم برفی راه می افتد آرمین یک بچه کوچلو از برف درست می کند وبسان بچه اورا تا دم اتوبوس راها نمی کند

 کیمیا ومادربزرگش در کنار سفید برفی

عکس یادگاری قبل از بازگشت

و در ساعت 12:40 برای  بازگشت آماده شدیم و در مسیر ، هنگام استراحت کوتاهی در کنار رودخانه ، آقای آزموده با تعریف  خاطره ای ؛ خنده را  به  لبهای دوستان هدیه کردند

  خاطرات شیرین استاد آزموده خستگی را از تن همه بدر کرد

 و در طول  راهپیمایی ،  آقای موسوی و دیگر دوستان خوش آوا ؛  ما را به میهمانی نواها بردند . دیگر پایبندی به زمین و  روی پای خود ایستادن ، انتظار زیادی بود که از دوستان داشتیم !

 آقای موسوی و دیگر دوستان خوش آوا

در طول مسیر ، دوستان قله پیما با بیسیم  و تلفن همراه  با همسفران  دامنه پیما ،  تماس گرفته و موقعیت خود را اعلام میکردند. ما نیز چشم بر آبی فیروزه ای  آسمان دوخته و دست به دامن  سپید کوهسار بانو  بودیم تا اجازه فرماید دوستان  کوهنورد ما  به  وکالت از گلگشتیها و اصالت از خودشان،  به آیین ادب ،  پیشانی قله اش را گل بوسه ای دلنشین  پیشکش دارند  و به سلامت بازگردند.  آخر ما  شیفتگان دور افتاده از او بودیم .

عکس یادگاری در مسیر برگشت

در ساعت 14:20 به روستای خور رسیدیم و  خود را  به  لطافت انگشتان آفتاب سپرده و  از فروغ چراغش ، شمع چشمانمان را روشن و سفره های ناهارمان  را نورانی کردیم 

صرف ناهار جمع صیمانه یاران

و خوراکهای عشق پز خود را با همراهان به اشتراک گذاشتیم و  در پایان ، با بازگشت دوستان  کوهنورد در ساعت 15:40 ،  گل ریزانی از شادی به پا شد .

در ساعت 16:20 با سختی بسیار ؛ دلهایمان را از دامنه و کوهسار پهنه سار پس گرفتیم و به سوی خانه های خویش روان شدیم .

واین کوچولورا با سفید برفی تنها گذاشتیم

ناگفته نماند  که ما خیال میکردیم که دلهایمان به  امن خانه  خود  باز گشته ؛ حقیقت اینست که در هر سفری که به  هر دشت و در و کوی و بر و خشک و تر ایران عزیز و مهربانم که میرویم  قسمتی از دلمان همانجا میماند و دیگر تنگنای قفس سینه ما را پذیرا نیست  که او همای  آزاد پرواز است  .

بسیار بایسته است که از تمامی همسفرانی که مهربانانه ومسوولانه  دست یاوری به من دادند  سپاسگزاری  کنم .

به ویژه از جناب آقای  فخرالدین موسوی  که بر من منت نهاد و از قله چشم پوشید و  پیشاپیش گروه ؛ راهبری به سوی آبشار ناز و راز و نیاز  را عهده دار شدند

تشکر از کیمیا کوچولو  همچون گل سرخ در میان سفیدی برف می درخشید و به گروه انرژی می داد

تشکر از آرمین عزیز ودوست کوچولویش که با انرژی بی پایان وروحیه بشاش شادی را برایمان هدیه می کردند

تشکر از همسفران خوب مان آقایان احمدی که اولین بار افتخار اشنایی راداشتیم 

تشکر ازهمسفرخوب مان خانم کمالی  ب

تشکر ویژه از خاله پروین  با پذیرایی گرم شان محفل یاران را گرمتر کردند

تشکر ازخانم میر صادقی 

تشکر از خانم قدیری 

تشکر از خانم  مریم خانم 

تشکر از اقای عسگری 

تشکر از اقا محسن محمدی 

تشکر از آقا محسن  مخمد حسینی

تشکر از خانم پیراسته  

تشکر از خانم پیراسته 

 تشکر از سارا وماندانا 

وتشکر از دوستانی که عکس تکی نداشتیم  ولی همسفر مان بودند بخصوص آقای علیزاده ،ضیائیان ،ظفری وموسوی وخانم علیزاده  وشیما

 و تشکرازجناب آقای شمس که در پس گروه  ؛ پاسداری نفرات پایانی رده  گلگشت  را پذیرفتند.

وتشکر از  جناب  آقای  آزموده  که  عکاسی  این سفر را پذیرا شدند  و باور دارند که  در آغاز بایستی ، غبار باری به هر جهت بودن را از آیینه چشمها  بشوییم  و سپس چشم در چشم دوربین دوخته  ، بهتر دیدن و زیباتر ثبت کردن را بیاموزیم .

تشکراز جناب آقای شهریاری که بیشترین زحمات بر دوش ایشان بود

 وتشکر از عمو مصطفی که برای خوردن ناهار هم ر وقت ندارد

از جناب آقای صمصام ایرانپور که بار مسوولیت این برنامه و  پاسخگویی تلفنی و هماهنگیهای  چندین روزه را  پذیرفتند  و صمیمانه  وخستگی ناپذیر و همیشه خندان یاریم نمودند سپاسگزاری بی پایان دارم . همکاری  با شما برایم افتخار بود و از همه مهمتر و چشمگیرتر این بود که شما  امنیت و شادی  جمعی را که مسوولیت سرپرستی  آنرا  بعهده داشتید بر همه چیز ترجیح دادید . دست مریزاد جناب آقای ایرانپور .

دلم  نمی خواهد  این دلنوشته  به پایان برسد. ولی اشتیاق چشمان خوانندگانم  هشدارم میدهد که  "  کم گوی وگزیده گوی چون در ....  کز اندک تو جهان شود پر " – نظامی

آوای سروش نگاهبان ایرانم ؛ این آباد بوم و بر ، این سرزمین عشق های  آسمانی ، به گوش  جانم میرسد که میگوید

  " تورا من چشم در راهم " و  پاسخمان  اینست که .... باز هم ما را بخوان ...... خواهیم آمد . 

راستی  ....سرزمینم  ایران  ... میدانی  دعوت نامه ات  را به کدامین  نشانی  بفرستی؟!  گروه کوهنوردی کانون بازنشستگان استان البرز !

  " تورا من چشم در راهم " و  پاسخمان  اینست که .... باز هم ما را بخوان ...... خواهیم آمد . 

 گروه کوهنوردی کانون بازنشستگان 

یاران صمیمی  گلگشت که سردی سرمارا با گرمایی وجودشان  گرمتر کردند عبارت بودند

از کانال تلگرام کانون کوه دیدن کنید